سه شنبه ۰۱ آبان ۰۳

نقد سریال «فال‌آوت»؛ سفری پرماجرا به برهوتی پساآخرالزمانی

۴ بازديد
با توجه به موفقیت اقتباس‌های اخیر بازی‌های ویدیویی، مانند The Last of Us و Arcane: League of Legends، جای تعجب نیست که Amazon Prime به دنبال ایجاد مجموعه‌ای بر اساس یکی از محبوب‌ترین فرنچایزهای بازی است. ویدیویی رفته است: "Fallout" (Fallout). این مجموعه تلویزیونی داستان جدیدی را روایت می کند، اما همچنان از تنظیمات و عناصر منبع اصلی استفاده می کند. اما اگر به تازگی پای خود را به دنیای «فال‌آوت» باز کرده‌اید، باید بگوییم که این سریال طنز و بی‌نقصی است که شما را به دهه ۱۹۵۰ آمریکا می‌برد، در اوج جنگ سرد و ترس از بمب اتم. . نقد و بررسی سریال «فال اوت» را می توانید در این مطلب بخوانید.

لیزا جوی و همسرش جاناتان نولان تیم خلاق این سریال جدید هستند که به احتمال زیاد با سریال علمی تخیلی دیگر آنها یعنی «وست ورلد» آشنا هستید. از جمله افرادی که روی این پروژه کار کرده اند، تاد هاوارد، یکی از مدیران ارشد استودیوی بازی سازی Bethesda است که بازی های Fallout را ساخته است. هاوارد در ساخت این سریال نقش فعالی داشت و گفت که عملا هر اتفاقی در سریال تلویزیونی رخ می دهد، تداخلی با دنیای «فال اوت» و داستان بازی ها ندارد. لطفاً توجه داشته باشید که موارد زیر حاوی اسپویلرهای سری "فال اوت" است.


در Fallout چه خبر است؟
الا پورنل

این سریال با کوپر هاوارد ستاره سابق تلویزیون آغاز می شود که به نظر می رسد برای سرگرمی بچه ها در یک جشن تولد استخدام شده است. در اواسط تولد، ابر قارچی در افق ظاهر می شود، موج انفجار نزدیک می شود و آخرالزمان فرا می رسد.

داستان دو قرن بعد به مکانی به نام Sanctuary 33 می پرد. حالا سال 2296 بعد از میلاد است و با سه شخصیت اصلی داستان که قرار است راهنمای ما در سفر به زباله های رادیواکتیو آمریکا باشند آشنا می شویم: لوسی مک لین ( الا پورنل)، ماکسیموس (آرون کلیفتون موتن) از برادری مانی و غول (والتون گوگینز). ). لوسی کسی است که برای هر کسی که تا به حال Fallout بازی کرده است آشنا خواهد بود. یک پناهجوی بسیار ساده لوح که در پناهگاه زیرزمینی 33 به دور از وحشت های سطحی با پدر مراقب خود هنک مک لین (کایل مک لاکلان) زندگی می کند. به نظر می رسد که بشریت در پناهگاه بسیار خوب عمل می کند. در اینجا می توانید تمام طنز دهه 50 و آداب آن مانند همکاری، فروتنی، خویشتن داری را ببینید. جایی که همه در کنار هم به خوشی زندگی می کنند و بدترین کاری که می توانند انجام دهند این است که فراموش کنند از یکدیگر تشکر کنند.

اما با هجوم ساکنان سطح زمین اوضاع از این سو به سوی دیگر تغییر می کند. رهبر آنها، مولدیور (ساریتا چودری)، سرپرست پناهگاه هنک را می رباید و لوسی برای حل پرونده ربوده شدن پدرش که به نظر می رسد مربوط به مادر مرحومش است، رها می شود. بالاخره این یک داستان «فال اوت» است و همین کافی است که بدانید به زودی قهرمان داستان باید مزارع ذرت مصنوعی زیرزمینی را ترک کند و قدم به دنیای ویران سطح زمین بگذارد. دنیایی که در آن انبوهی از غول‌ها، آدم‌خوارها و جهش‌یافته‌ها از تاریکی آن برمی‌خیزند. اما لوسی از خطراتی که در سطح انتظار او را می کشد بی خبر است و به نظر نمی رسد که به تنهایی قادر به زنده ماندن در سطح باشد. در طول سفر، او با غل (بازیگر سابق تلویزیون) و ماکسیموس (عضو برادر فولاد) آشنا می شود.

15 سریال آخرالزمانی که حتما باید ببینید
در طول هشت اپیزود سریال، لوسی، ماکسیموس و غول را در وحشی «فال اوت» دنبال می‌کنیم که گاهی مسیرشان از هم جدا می‌شود و گاهی به هم نزدیک می‌شوند. ما همچنین اطلاعاتی در مورد وقایع قبل از جنگ، چگونگی پیدایش پناهگاه‌ها و اهمیت آن‌ها کشف می‌کنیم و حتی درباره پسر نمادین «فال‌آوت» و شست برافراشته‌اش چیزهایی می‌آموزیم.

البته گرچه طرح پر پیچ و خم داستان هنوز نیاز به پردازش دارد، اما بهترین ویژگی فصل اول سریال «فال اوت» هیچ ربطی به داستان آن ندارد. اول از همه باید گفت که ساختمان جهانی سریال عالی به نظر می رسد. مشخص است که هزینه های زیادی صرف صحنه، طراحی صحنه و لباس، گریم و جلوه های ویژه شده است. به طوری که دهان ماهی غول پیکر آب های رادیواکتیو هنوز از ذهن ما خارج نمی شود. باید به زمین های بیابانی و خاکی «فال اوت» اشاره کرد که پهناور و کابوس وار به نظر می رسند، سنگرها نیز واقعاً به خوبی اجرا شده اند و از دیوارهای آنها مشخص است که می توانند در برابر حمله اتمی مقاومت کنند، زره شوالیه هایی که اعضا. از اخوانی که استفاده می کنند، کاملا قانع کننده هستند، گاگینز با آرایش عجیب و پوست در حال تجزیه اش قابل تشخیص نیست و خشونت سریال بالاست. در همان دقایق ابتدایی «فال اوت» و پرتاب بمب هسته ای در لس آنجلس، صحنه وحشتناکی رخ می دهد و از آنجایی که کودکان در آن حضور دارند، وحشتناک بودن این صحنه می تواند لحن تلخی ایجاد کند. در قسمت های بعدی، صحنه هایی وجود دارد که تماشای آنها ممکن است سخت باشد. به عنوان مثال، سوزاندن سگ ها در یک مرکز تحقیقاتی، کشته شدن ساکنان پناهگاه به طرز وحشتناکی. قسمت هایی از بدن که گاهی خرد، خرد و حتی بریده می شوند.

در مورد خشونت سریال باید گفت که نمونه های زیادی از خشونت در سریال Fallout به خود بازی اشاره دارد و این میزان خشونت برای ساکنان دنیای پسا آخرالزمانی باورنکردنی نیست و پس از مدتی به یک واقعیت روزمره تبدیل می شود. به همین دلیل است که جامعه ابزاری برای مقابله با نتایج این خشونت های شدید فراهم کرده است. مانند داروهایی که هر زخمی را فوراً التیام می‌بخشند یا اعضای بدنی که در کشوها و قفسه‌ها پیدا می‌شوند و می‌توانید به راحتی آن‌ها را روی خود وصله کنید. سازندگان سریال می خواهند این ایده را نشان دهند که جان انسان دیگر در این دنیا ارزش چندانی ندارد و به راحتی از دست می رود. بنابراین، به نظر نمی رسد که مرگ و خشونت کسی را آنقدر آزار دهد. حتی تبدیل افراد به زامبی که حتی نامشان را به سختی به خاطر می آورند، دیگر کار بزرگی محسوب نمی شود.

البته خشونت سریال به زامبی و کشتار ختم نمی شود. یکی از آزاردهنده ترین موجودات این سریال که در تریلرها شاهد آن بوده ایم، یک آکسولوتل جهش یافته غول پیکر است که به جای دندان های نیش و دندان، صدها انگشت انسان در دهان خود دارد. نمونه های وحشتناک دیگری از این جهش یافته ها در سرتاسر سری Fallout یافت می شود که می تواند نشان دهنده نتایج وحشتناک آزمایش های انسانی باشد. اما این دقیقا همان جایی است که نمایش خود را از سایرین جدا می کند
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.