سه شنبه ۰۱ آبان ۰۳

کریستوفر نولان تحت تاثیر کدام فیلمسازان است؟

مای فیلم مرجع معرفی فیلم سریال در بلاگ

کریستوفر نولان تحت تاثیر کدام فیلمسازان است؟

۷ بازديد
فیلمسازانی که سبک منحصر به فرد خود را به سینما می دهند، باید کتاب قانون را بنویسند و رسانه را بر اساس تصویر ذهنی از ابتدا بسازند. کریستوفر نولان یکی از این فیلمسازانی است که با تاثیر کارگردان به کار خود شکل داد و به آنچه امروز می بینیم تبدیل شد. این کارگردان برنده اسکار در ژانرهای مختلف فیلم ساخته و آثارش تاثیرگذار است. اما هیچ کدام از آنها صرفا برای سرگرمی ساخته نشده اند. اما نولان با هماهنگی بین مطالعه سبک کاری یک کارگردان و پوپولیسم، سبکی برای خود ایجاد کرده است. او تنها فیلمسازی نیست که این کار را می کند، اما تماشاگران با دیدن یکی از فیلم های نولان امضای او را می شناسند.


آثار نولان به طور کلی به وضوح متاثر از دو اثر مهم کلاسیک سینماست. این دو فیلم هر دو در یک ژانر قرار گرفتند و هر کدام به نوعی تحولی در عرصه جلوه های بصری سینما و ژانر آن ایجاد کرده اند. اما «2001: یک ادیسه فضایی» استنلی کوبریک و «جنگ ستارگان» جورج لوکاس تقریباً از هر نظر متضاد قطبی بودند. یکی تأملی دقیق، وجودی و همه جانبه در مورد تجربه انسانی و خطرات ذاتی این است که چقدر دانش را می توان بدیهی انگاشت. دیگری یک فیلم اکشن ماجراجویی بود که از سریال های قدیمی و آکیرا کوروساوا الهام گرفته شده بود تا معیارهای باکس آفیس را تغییر دهد.

کریستوفر نولان در طراحی صحنه و فراتر از محدودیت های دوربین از کوبریک و به خصوص از حماسه بزرگ «2001: A Space Odyssey» الهام گرفت.

اجزای اصلی این فیلم ها را از بین ببرید و نتیجه نهایی چیزی شبیه به یک فیلم نولان است. سه گانه «شوالیه تاریکی»، «Inception» و «Interstellar» حماسه های عظیمی هستند که با هزینه های هنگفت ساخته شده اند. اگرچه کریستوفر نولان از نظر طراحی صحنه از کوبریک و لوکاس الهام می‌گیرد و محدودیت‌های فناوری درون دوربین را پیش می‌برد، اما از نظر محتوا، مضامین مورد علاقه‌اش از زمان، فناپذیری و هویت به کوبریک گرایش دارد، بدون اینکه کوبریک توانایی خلق یک فراری را داشته باشد. دنیا اما استانداردهای بازار را نادیده می گیرد. نولان آن جنبه «نشان دادن حالات ذهنی و حافظه» را مستقیماً از ترنس مالیک و خط قرمز نازک گرفته است، که خود او از آن به عنوان اشاره دائمی به «خاطرات یا فلاش بک با برش های ساده» یک شخصیت یاد می کند. به آن «وحی» می گویند. این تکنیکی است که نولان در چندین فیلم خود از جمله «یادگار»، «پرستیژ» و «آغاز» و تا حدودی در «دانکرک» و «تنت» از آن استفاده کرد. انجام داده است. که در آن داستان ها از زوایا و منظرهای مختلف چه به صورت کلامی و چه روانشناختی روایت می شوند و حرکتی هستند.

نگاه و طعم بصری آن مستقیماً از دیوید لین و فیلمبرداری «لورنس عربستان» می آید. آن تعلیق بصری فیلم های او از دانکرک تا اوپنهایمر الهام بخش کار استادانه و مبتکرانه آلفرد هیچکاک بود. البته خود نولان هم اعتراف کرد که در «تلقین» و «شوالیه تاریکی» رگه هایی از «جیمز باند» وجود دارد و به این دو فیلم محدود نمی شود.

ریدلی اسکات -به ویژه «بلید رانر» (Blade Runner)- پایه و اساس ساخت جهان همه‌جانبه نولان را در ذهن او کاشته است. «سوپرمن» (Superman) ریچارد دانر هم آن احساس کودکانه حیرت و شگفت‌زدگی را به او القا کرد که در ماجراجویی‌های انفجاری و عظیمش که تعدادشان دارد در کارنامه نولان بیشتر و بیشتر می‌شود، نقش اساسی دارد. همه این فیلم‌ها و هر آنچه در کارنامه موفق نولان هست، او را به سبک منحصربه‌فرد امروزش رسانده و او را به یکی از صداهای پیشرو صنعت سینما تبدیل کرده است. شاید خیلی‌ها این را دوست نداشته باشند و بسیاری از موفقیت‌های نولان را مدیون سوار شدن بر امواج جریان اصلی بدانند، اما به هر حال نمی‌توان شاخص بودنش در سینما را نادیده گرفت، و همین‌طور خوب درس پس دادن به استادانش.

منبع: faroutmagazine

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.